دل نوشته

متن مرتبط با «یک حکایت از بزرگان» در سایت دل نوشته نوشته شده است

یک حکایت از کارمند حقوق بگیر

  • یک حکایت از کارمند حقوق بگیریه بار بحثی شد بین دو نفر از کارکنان مرکز بهداشت در یکی از دورافتاده ترین نقطه کره خاکی در سرزمین اجانب. خدمتکار اداره به کارمندی که رتبه ی متوسط اداری داشت گفت میدونی مقام و اهمیت من از نظر کاری بیشتر از شماست؟ کارمند متعجب منتظر پاسخ ماند, خدمتکار گفت: چون من بیشتر از شما حقوق میگیرم و مسئولیت کاری من هم سبک تر است یه جورایی شبیه بعضی رئیس ها هستم لذا اهمیت من بیشتر است. کارمند در حالی که به کنه سخن فرو رفته بود جامه دران رو به بیابان نهاد و اخبار حاکی ست که هنوز در سردرگمی این سخن پند آمیز مانده است. این حکایت از این رو نوشت,یک حکایت از گلستان سعدی,یک حکایت از سعدی,یک حکایت از گلستان,یک حکایت از بوستان,یک حکایت از مثنوی معنوی,یک حکایت از عبید زاکانی,یک حکایت از قابوس نامه,یک حکایت از رفتار,یک حکایت از بزرگان,یک حکایت از کلیله و دمنه ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها